با عشق بگو سر به سر دل نگذارد

بر تیر نگاه تو دلم سینه سپر کرد
تیر آمد و از این سپر و سینه گذر کرد

چشم تو به زیبایی خود شیفته ‌تر شد
همچون گل نرگس که در آیینه نظر کرد

با عشق بگو سر به سر دل نگذارد
طفلی دلکم را غم تو دست به سر کرد

گفتیم دمی با غم تو راز نهانی
عالم همه را شور و شر اشک خبر کرد

سوز جگرم سوخته دامان دلم را
آهی که کشیدیم در آیینه اثر کرد

یک لحظه شدم از دل خود غافل و ناگاه
چون رود به دریا زد و چون موج خطر کرد

بی‌صبر و شکیبم که همه صبر و شکیبم
همراه عزیزان سفر کرده، سفر کرد

باید به میانجی گری یک سر مویت
فکری به پریشانی احوال بشر کرد

شعر از زنده یاد مرحوم قیصر امین پور
@srazsaveh
تگ ها :
#گنجینه_علوی #ادبیات #شعر #قیصر_امین_پور #تیر_نگاه_تو #چشم_زیبا #گل_نرگس #عشق #شور_وشر_اشک #سوز_جگر #سوخته_دامان #عزیزان_سفر_کرده #پریشانی_احوال کد: 17541
دیدگاه ها (۱)

درمان بیشعوری

بیا به میکده و چهره ارغوانی کن

بشارت عذاب دردناک خداوند

وقتی دلم هوای بهشت می کند فاطمه را می بویم

عشق خود مقدست

باز حرفای نزده رو قلبم سنگینی میکنه.....😔💔آدما رو خسته نکنید...

🦋 Wounded butterfly 🦋part 7بعد پدرم با حرص سمت برادرم رفت و ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط